part:1 mirror of moira

سرم رو از سر صدای بچه ها با دست گرفتم به دوستم لیا نگاه کردم : این سر صدا تمومی نداره؟ چرا با یه اپلیکیشنی که درست نیست ذوق میکنن ؟
لیا آروم خندید : چرا باحاله که
جینا: تو دیگه نه لیا شروع نکن
لیا: باشه باشه
زنگ آخر به صدا درومد با لیا خدافظی کردم و به سمت خونه راه افتادم در رو باز کردم کل اتاق سکوت بود هم اتاقیم نبود لبخندی زدم لباس هام رو با یه شلوار چهارخونه و نیم تنه عوض کردم موهای مشکی بلندم رو گوجه ای بستم وسایل آشپزی رو از یخچال آوردم و یک آهنگ پلی کردم و شروع کردم به مسخره بازی و غذا درست کردن بعد سه ساعت غذا درست شد روی میز ناهار خوری نشستم و رفتم توی گروه مدرسه چشمم به پیام یکی از همکلاسی هام افتاد
محتوا پیام واییی دانش آموز جدیده رو دیدی ؟؟؟؟؟ پیج اینستاش رو پیدا کردم
از سر کنجکاوی روی آیدیش کیلیک کردم و رفتم توی پیجش ....واوووووووووو چقدر خوشگله مگه اصلا میشه این دانش آموز باشه ؟؟ ..پوف چی میگی جینا خدا به صاحبش ببخشه گوشیم رو خاموش کردم و با آرامش شروع کردم به خوردن غذا به ساعت نگاه کردم تصمیم گرفتم بخوابم دیگه به سمت رخت خوابم رفتم و چشمام رو بستم..

ویو صبح
با تابیدن نور خورشید چشمام رو مالیدم دست و صورتم رو شستم موهای مشکی بلندم رو دم اسبی بستم و یونیفرم مدرسم رو پوشیدم و به سمت مدرسه راهی شدم که یه چیزی محکم خورد تو سرم ..
#taehyung#fake#bts